پدرم در جوانیاش دیده
روزهای قشنگ بهمن را
خاطراتش دوباره با شادی
میبرد توی کوچهها من را
با پدر میشویم یک قطره
قاطی رودخانهی مردم
روز و شب میشویم با شادی
توی امواج مهربانی گم
کوچههای بلند پیروزی
مردمانی که تشنهی نورند
خاطراتی که زنده و سبزند
نه قدیمی نه کهنه و دورند
پدرم مثل دیگران بوده
شاهد انقلاب گل روزی
او خودش بوده مثل مردم شهر
قسمتی از بهار پیروزی
منیره هاشمی